تاریخچه ورزش پیلاتس
- جمعه ۲۸ تیر ۱۳۹۸
- 492 بازدید
- مقالات
ژوزف هوبرتوس پيلاتس در نهم دسامبر ۱۸۸۳ در شهر کوچکی در آلمان به دنیا آمد. او دوران كودكي از بيماريهايي مانند راشيتيسم، آسم و تبهاي روماتيسمي رنج ميبرد. پدر و مادر ژوزف روی زندگی او تأثیر بسیار زیادی داشتند. شاید علاقه به ورزش را پدر در او ایجاد کرده بود و تفکردرباره فیزیولوژی را از مادر یاد گرفته بود. پدر، ژیمناست حرفهای و مادر او متخصص مغز و اعصاب بودند.
ژوزف بسیار در حركتهای ورزشي شرق و غرب مطالعه كرده بود و آنچنان دقیق عضلات خود را پرورش داده بود که در ۱4 سالگي از تصوير بدن او براي نمايش آناتومي استفاده ميشد. او از زمانی به شناخت عضلات بدن علاقه مند شد که اوراقی قدیمی از آناتومی بدن از طریق پزشکی به دستش رسید . ژوزف می گوید: «تمام اعضاي بدن را از روي آن كتاب ياد گرفتم، هر اندامي را كه میشناختم، حركت ميدادم. در زمان كودكي ساعتها در جنگل پيادهروي ميكردم و حركات حيوانات را نگاه ميكردم که چطور حيوانات اندام خود را بهكار ميبرند و حركت ميكنند». به این ترتیب دوران نوجواني، هنگامی كه هنوز آلمان را ترک نکرده بود، به فعالیت در رشتههاي ورزشی مانند بوكس، ژیمناستیک، اسكي و شيرجه سپری شد.
در سال 1912 براي یادگیری بيشتر به انگلستان رفت و در سيرك شروع به كار كرد و تا سال 1914 به این شغل ادامه داد. در سال 1914 با شروع جنگ جهاني اول، به همراه ديگر تبعههاي آلماني دستگير شدند و درلانکستر بازداشت شدند. در همین بازداشتگاه، او به هم بندی هایش كشتي و دفاع شخصي آموزش ميداد، با اين هدف كه نيروي بدني آنها از زمان ورود به بازداشتگاه بيشتر شود. او روش ورزشي خود را كه بعدها «كنترولوژي» ناميده شد، در همین زمان طراحي كرد. در همان دوران او به بازداشتگاه ديگري منتقل شد و با زندانيان زيادي كه دچار بيماريهاي شايع زمان جنگ و دوران حبس بودند به عنوان پرستار كار ميكرد. او برای معالجات توانبخشی، شروع به ساخت وسايلي كرد. اين تجهیزات از تختها و فنرهاي قديمي و ابزار خراب و كهنه بيمارستان ساخته شده بودند.
در سال ۱۹۱۹ بعد از پايان جنگ، ژوزف به آلمان بازگشت و در بخش دفاع شخصي ارتش هامبورگ براي پرورش نيروهاي پليس شروع به كار کرد، و علاوه بر اين بطور خصوصي نيز روي افراد عادي تمرين ميكرد. او می گفت: پس از بازگشت به آلمان تمام دستگاهها را اختراع و تا سال 1925 با افراد مبتلا به رماتيسم كار و تمرين كردم. اوحركاتي با اجراي بسيار آهسته طراحي كرد تا بخشهاي بسيار عميق عضلات در اجرای حرکت درگير شوند و نتايج مثبتي از این تمرینها به دست آید. در سال 1925 از او دعوت شد تا ارتش جديد آلمان را تمرين و ورزش دهد، ولي به دلیل نارضایتی از سيستم سياسي آلمان تصميم به ترك كشور گرفت و با كمك چند تن از دوستانش توانست آلمان را به قصد آمريكا ترک کرد. در همین سفر با کلارا، همسر آیندهاش آشنا شد.
در سال 1926 پس از ورود به آمريكا و شهر نيويورك، او و کلارا در خيابان هشتم اين شهر مركز ورزشي خود را پایهریزی كردند ودرهمان جا بود كه ژوزف علم کنترولوژی را بخش اصلي تمرينات ورزشكارانش قرار داد. بسياري از مربيان و سر مربيان، ورزشكاران آسيب ديده را جهت ترميم اندام آسيب ديده نزد او ميفرستادند؛ و برخی از مربيان نيز براي افزایش تعادل و قواي بدني، شاگردان خود را به شركت در كلاسهاي ژوزف تشويق ميكردند.
در ژانويه 1966 ساختمان آنها آتش گرفت و ژوزف براي جلوگیری از خسارت به وسايل ورزشي به ساختمان برگشت و ناگهان كف ساختمانِ زير پايش آتش گرفت و ريزش كرد، او براي مدت طولاني از ميلهاي آويزان مانده بود تا بالاخره ماموران آتشنشاني وي را نجات دادند. گفته ميشود اين واقعه تأثیر بسیاری بر مرگ او در سال 1967 داشته است. او در 87 سالگي فوت كرد. همسرش کلارا در مربیگری همچون ژوزف بود و بعد از او اداره مركز ورزشي را به مدت 10 سال ادامه داد. او در سال 1977 درگذشت.
اولین دیدگاه را شما برای این آگهی ثبت کنید